توسل به اولیای الهی
•یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: مائده،35
«وسیله»:در اصل به معنى تقرب جستن
چیزى که باعث تقرب به دیگرى از روى علاقه و رغبت مىشود.
وسیلهدر آیه:دارای معنایبسیار وسیعى،شامل هر کار و هر چیزى که باعث نزدیک شدن به پیشگاه پروردگار شود.مثل: ایمان به خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهو جهاد و عبادات همچون نماز و زکات و روزه و زیارت خانه خدا و همچنین صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاقهاى پنهانى و آشکار و همچنین هر کار نیک و خیر.
•توسل در قرن هشتم بوسیله «ابن تیمیه»انکار شد و پس از سهقرن و نیم بعد، وسیله «محمد بن عبد الوهاب» این جریان تشدید شد، و توسل به اولیاء الهى نامشروع و بدعت معرفى گردید و احیانا عبادت اولیاء خوانده شد، که شرک محسوب میشود.
کیفیت توسل
•توسل به اولیاء الهى به دو صورت:
1. توسل به ذات آنان
مثل اینکه بگوئیم: «اللّهمّ انّى اتوسّل إلیک بنبیّک محمّدصلی الله علیه و آلهان تقضى حاجتى: بارالها من به پیامبرت محمدصلی الله علیه و آله توسل مىجویم که حاجت مرا روا فرما».
2- توسل به مقام و قرب آنان در درگاه الهى و حقوق آنها
«اللّهمّ انّى اتوسّل إلیک بجاه محمّدصلی الله علیه و آله و حرمته و حقّه ان تقضى حاجتى:بارالها من مقام و احترام آنان را که در نزد تو دارند وسیله خود قرار مىدهم که حاجت مرا ادا فرمائى»
از طرف «وهابى» ها هر دو صورت ممنوع اعلام شده است، در حالیکه احادیث اسلامى و سیره مسلمین بر خلاف نظریه وهابىها گواهى مىدهند و توسل به اولیاء را به هر دو صورت تجویز مىکنند.
حدیث عثمان بن حنیف
•إنّ رجلا ضریرا اتى إلى النّبىّ صلی الله علیه و آلهفقال ادع اللّه أن یعافینى فقال إن شئتَ دعوتُو ان شئتَ صبرتَو هو خیر،قال فادعه، فامره أن یتوضّأ فیحسن وضوءه و یصلّى رکعتین و یدعو بهذا الدّعاء: اللّهمّ إنّى اسالک، و اتوجّه إلیک بنبیّک محمّد نبىّ الرّحمة یا محمّد إنّى اتوجّه بک إلى ربّى فی حاجتى لتقضى، اللّهمّ شفّعه فیّ. قال ابن حنیف فو اللّه ما تفرّقنا و طال بنا الحدیث حتّى دخل علینا کان لم یکن به ضرّ.
•در اتقان و صحت سند حدیث سخنى نیست، حتى پیشواى «وهابىها» یعنى «ابن تیمیه» سند آن را صحیح خوانده و گفته است که مقصود از «ابو جعفر» که در سند حدیث است. همان «ابو جعفر خطمى» است و او ثقه است.
•«رفاعى» وهابی که سعی در بیاعتبار کردن احادیث توسل دارد، درباره این حدیث مىگوید: «لا شکّ إنّ هذا الحدیث صحیح و مشهور و قد ثبت فیه بلا شکّ: شکى نیست که این حدیث صحیح و مشهور است». «رفاعى» در کتاب «التوصل» مىگوید: این حدیث را «نسائى»، «بیهقى»، «طبرانى»، «ترمذى» و «حاکم» در مستدرک خود نقل کردهاند و دو نفر اخیر به جاى جمله «و شفعه فی» چنین نقل کردهاند: «اللّهمّ شفّعنى فیه». «التوصل إلى حقیقه التوسل» صفحه 158.
•هم به وسیله نبى از خدا سؤال مىکند و هم به وسیله او رو به خدا مىنماید و مقصود از «نبى»، خود نبى است، نه دعاء نبى، اینکه مقصود از دعاء «نبیک» است بر خلاف ظاهر و فاقد دلیل است.
توسل به حق پیامبر و حق پیامبران پیشین
هنگامى که فاطمه بنت اسد درگذشت، رسول خدا صلی الله علیه وآلهپس از اطلاع از مرگ وى بر بالین او نشست و فرمود: اى مادرم(مادر دومم)، خدا تورا رحمت کند، سپس اسامه و ابو ایوب و عمر بن الخطاب و غلام سیاهى را خواست که قبرى آماده سازند، وقتى قبر آماده شد، پیامبر خدا با دست خود لحدى ساخت و خاک آن را با دست خود در آورد و در قبر رو به پهلو دراز کشید و این چنین دعا کرد: اللّه الّذى یحیى و یمیت و هو حىّ لا یموت اغفر لامّى فاطمة بنت اسد و وسّع علیها مدخلها بحقّ نبیّک و الانبیاء الّذین من قبلى
امام حسین علیه السلامدر «دعاى عرفه» چنین مىگوید: «اللّهمّ انّا نتوجّه إلیک فی هذه العشیّة الّتى فرضتها و عظّمتها بمحمّد نبیّک و رسولک و خیرتک من خلقک» مفاتیح الجنان- دعاى عرفه.
موضوع :